در حالی که جنگ جهانی دوم در جریان است، پسری نوجوان به نام ماهیتو با غم از دست دادن مادرش دست و پنجه نرم می‌کند. در این میان ماهیتو از توکیو به خانه روستایی نامادری جدیدش ناتسکو نقل مکان می‌کند، زنی که شباهت زیادی به مادرش دارد. حال همانطور که ماهیتو تلاش می‌کند تا خود را با شرایط جدید تطبیق دهد، با یک حواصیل خاکستری سخنگو روبرو شده و به دنیایی جادویی قدم می‎گذارد که ...

داستان زن و مردی است که با همراهی یکدیگر در نبرد اوکه هازاما پیروز می شوند و رویای یکپارچه کردن ژاپن را به واقعیت بدل می کنند و ...

نامه ای ناشناس به اداره پلیس توکیو تحویل داده می شود. در این نامه آمده که یک جنایتکار خطرناک در یک پرونده قتل در جشنی که در هتل کورتزیا توکیو برگزار می شود، خضور دارد. کارآگاه "کوسوکه نیتا" باید مخفیانه وارد هتل شود و این قاتل را در میان 500 شرکت کننده پیدا کند و ....

نوبیتا به طور تصادفی تخم دایناسور فسیلی مخلوط با سنگ را در سایت نمایشگاه فسیل دایناسور پیدا کرد که قبلا از آن بازدید کرده بود. او آن را با پتو زمان به حالت اولیه خود بازگرداند. بعد از جوجه ریزی ، تخم گونه جدیدی از دایناسورها را که در دائره المعارف کیهانی نامگذاری نشده است ، در می‌آورد و نام آن‌ها را کیو و میو می‌گذارد اگر چه آن‌ها می‌خواهند به طور مخفیانه از آن‌ها مراقبت کنند ، اما ...

وقتی سه قتل در توکیو اتفاق می افتد، جدا از جنسیت جسد و نحوه جنایت، وجه اشتراک همه آنها قرار دادن شماره هایی در کنار صحنه جرم است. به همین ترتیب، بازپرس پرونده سرنخ های کافی را جمع میکند و متوجه میشود که قتل بعدی در یک هتل رخ خواهد داد. او در آنجا مخفی می شود و خود را یک کارمند هتل معرفی می کند و...

مانجی یک سامورایی بسیار ماهر است که پدر و مادرش توسط گروهی از شمشیر زن های اصیل کشته شده اند . مانجی قسم خورده است که توسط یک فرد جوان انتقام پدر و مادرش را بگیرد و به مردم نیز کمک کند ...

"عشق و شَرَف" نگاهی به رابطه ی بین یک ساموراییِ جوانِ نابینا و همسرش دارد ؛ همسری که با فداکاری های بسیار در تلاش است تا شَرَف شوهرش حفظ شود...

دختری جوان، “سوفی”، بعد از مرگ پدر توسط جادوگری نفرین شده و تبدیل به یک پیرزن می شود. او هم از ترس اینکه در هیبت یک پیرزن دیده شود، از شهر خارج شده و به قلعه ای، “قلعه متحرک هاول”، می رسد. این قلعه متعلق به جادوگریست که دختر های جوان را می دزدد و قلبشان را به تسخیر خود در می آورد. “سوفی”، به عنوان خدمتکار وارد قلعه شده و درصدد از بین بردن نفرین بر می آید …